قلبها
نوشته شده توسط : پاییز

قلبم پر از احساس است

ترس

عشق

یأس

تو!

قلبم پر از احساس است

و چه کسی جز تو مرا می فهمد

به راستی چه کسی می فهمد جز تو مرا

میدانم، میدانم که

تو هم نفهمیدی مرا

قلبم پر از احساس است

احساس بی تو بودن

در این اتاق ِمجازی خود را حبس کرده ام

و هنوز هم

قلبم پر از احساس است

شاید در این تاریکی نفهمد کسی مرا

اما میدانم کسانی چون من وهم دردان ِ من هستند

که در اتاق مجازی ِ خود عشق را لمس میکنند

و با آن همچون عروسک بازی میکنند

دلهاشان را پر از احساس 

و ذهنهاشان را خالی میکنند

و شاید بفهمند درد مرا

قلبم پر از احساس است

قلبت پر از شکِ عبور از من

بشکن، بشکن این شک را

بگو به من حرفِ دلت را

آه که قلبم تیر میکشد از این احساس

در حالی که بغض گلویم را میفشارد

مینویسم تا بدانند

قلبم پر از احساس است

ای کاش این حس زبانی داشت

ومیگفت دردش را با من

قلبت...

و امان از قلبت

که شاید پر از احساس است

تو، مرا با خود آشنا کردی

و خودت گفتی آرزویت منم مرا باخود آشنا کن

من تو را به آرزویت رساندم

من همان آشنایه غریبم که در پی تو می آید

می آیم، می آیم تا بگویم هنوز

قلبم پر از احساس است

از این دنیا که همچون دل ِ خوب رویان بی وفاست

تو را یافتم

تو با دستان ِ پر عشقت

ذره ذره قلبم را پر از احساس کردی

و با شک روی قلبت پرده ای کشیدی

ولی بدان که

قلبها پر از احساسند

و با رفتن ِ دستهایی که احساس را در این قلبها ریختند

نمیمیرد این احساس نمیمیرد

 

پیوست:از دوستی که خودش میداند خواهش میکنم مطلب زیر را بخواند

 

 





:: بازدید از این مطلب : 319
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : 19 / 1 / 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست