نوشته شده توسط : پاییز

 نمیدونم چرا 

دوستان من به بلاگفا برگشتم همون poetman را با blogfa وارد کنید...میبینمتون بیاین اونجا اگه لینکمم عوض کردید

که فکر نکنم عوض کرده باشید چون نیازی نبود شرمنده دوباره عوض کنید

www.poetman.blogfa.com



:: برچسب‌ها: www , poetman , blogfa , com ,
:: بازدید از این مطلب : 309
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : 27 / 2 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پاییز

 نمیتونم نگم

                 نبایدم بگم

اما نمیتونم

                باید  بگم

دوستت دارم

             شاید دیگه فرصت نباشه بگم

 

 

پیوست::::::::                                        داقونم         

 

 

بغض پایش را روی گلویم گذاشته

                      چه سنگین است

 

درد چیزی به من گفته

       چه غمگین است

 

دردِ عشق نیست که شیرین باشد

                 تلخ تر از این است

 

غم یار که،  به جای خود باشد

                بدتر از این است

 

هیچ کس نیست که درک کرده باشد

                        مسأله این است

 

به چه کسی بگویم،  که...............،

                 بیخیال زندگی این است

 

اما نه

به تو میگویم که پشت رایانه ات

با چشمانه معصومانه ات

منتظره حرف من هستی

 فقط بدان که داقونم

بیشتر از این، مانع است..........،

 

پیوست 2: به قول شاعر:بیخیال حرفایی که تو دلم جا مونده بیخیال قلبی که این همه تنها مونده...

 

پیوست 3::کسی تو facebook  نیست؟؟؟



:: برچسب‌ها: بهش گفتم دوسش دارم ,
:: بازدید از این مطلب : 386
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : 22 / 2 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پاییز

 کمی بخند به این نکبت زندگی ِ توأم  با عشقها

بیشتر بخند به تکرار   مکررِ روزها

                 آری بخند

به اینکه،    به آنچه اعتقاد داری فکر کرده ای!!! ها؟

نترس، فقط بخند...

به عشق به خود به من   به خدا هم من هم تو میدانیم

که جز این چاره ای نیست...

                                 به سرهای ِ پر از کاه

       به دلی پر از آه

    به جیب شپش زدۀ ناخودآگاه

به عشق پوسیده ی پیر دختران صد ساله،آه

بخند...که جز این چاره ای نیست...بخند

به دینداران بی دین

                        به بی دینان دیندار

بدین سان که میگویمت بخند

گریه در خود نگه دار

بگو: ها ، ها، ها، ها

  

                                                        



:: برچسب‌ها: بخند , به , خود ,
:: بازدید از این مطلب : 431
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : 14 / 2 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پاییز

 

کمدی الهی

خدایا یه برنامه با c++ برات نوشتم کپی کن تو برنامت این بهتره...

#include< donya.h >

Int main ( )

{

 If (ensane khob)  goto  behesht;

Else goto jahanam;

}

پولش قابل نداره یه قصر برام تو بهشت بزارین کنار!!!راسی بلادن هم که به طرز مشکوکی اومد اون طرف دیدیش بپرس جداً برجهای دو قولو رو تو زدی؟؟؟ولی من که میگم هنوز همین طرفه بین خودمون باشه اخبار میگفت...

تازگیا شنیدم گفته بودی ازدواج رو برای جوونا سخت نگیرید منم روی همین حساب رفتم خاستگاری آخه مگه خبر نداری یارانه میدن مثل حقوق ثابت میمونه تازه اگه زنم بگیرم دو برابر میشه خلاصه توی خاسگاری اینو گفتم زنگ زدن به تیمارستان خودت که دیدی چه عابرو ریزی شد...خوب دیگه نزدیک نماز صبح الان سرت شلوغ میشه فعلا با اجازه..........................!

 

 

پیوست:در جواب کسی که میگفت زندگی چیست؟ وقتی با یاری پس چی کم داری؟ باید بگم: زندگی کشک نیست،  وقتی با یاری، جیبت از پول عاری، همه چی کم داری.... 



:: برچسب‌ها: کمدی , الهی ,
:: بازدید از این مطلب : 380
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : 14 / 2 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پاییز

فرانو اعجاز ایجاز

شعر فرا نو در انحصار قواعد پیش ساخته نیست و حاصل ذهن سیال است و اصولاً کارش شکستن اصول مشترک تحمیلی، بر خلاف پست مدرن که جنبش تلقی می شود.فرانو یک شورش است علیه انحصار، الگو، امریه و بخشنامه در شعر معاصر، اما نظر به اینکه برای راهیان فرانو موضوع روشن شود ویژگی های بیست گانه ای بیان میشود...در هر مطلب که در این مورد میگذارم 5 ویژگی بیان میشود.....

5 ویژگی اول در ادامه مطلب(همراه با یک مثال زیبا)

 

پیوست: یک شعر به اصطلاح فرانو از خودم:

 

فراوانی

فراوان عاشقیم...

عاشقان فراوانی هستیم

فراوان معشوقان را چه باید کرد!!!

شاید آن ها هم فراوان عاشق اند

و ما هم معشوق ِ فراوانها...

 پیوست مههههم:دوستان از اونجا که بیشتر شما ها دانشجویید درک میکنید که این چند وقت اوضاع چه جوریه!!!

به همین دلیل شاید نتونم بهتون سر بزنم ولی بدونید که شماها جزو بهترین دوستامین و به یادتونم و این محیط مجازی برای من تبدیل به یک خانه ی آرامش شده...

این ایام رو هم تسلیت میگم  



:: برچسب‌ها: شعر فرانو ,
:: بازدید از این مطلب : 474
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 27 / 1 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پاییز

 در حالی که پاهایم خسته از راه است

لبم را پیش گوشش میگذارم و میگویم 

خسته نشو تازه اول راهیم

لبش را بر گوشم میگذارد و میگوید

خسته نیستم این لگدها که دوستانم میزنند

آزارم میدهد....

حواسم را از پاهایم بر میدارم.

  * آه *...

این ناله ی که بود؟!

دلم گفت

من بودم

از این همه ضخم که به من زدی شرم نداری؟

گفتم شرمنده ام ولی این من نبودم...دوست بود...

گوش هایم را خفه کردم

چشم هایم را خواباندم

تا نشنوم، نبینم...

خدا در ذهنم ظهور کرد...

گفتم این چه دنیایست

این چه رویایست...

هوریانت را نمیخواهم

من آن باغ و جوی را نمیخواهم

کمی عدل، کمی انصاف

کمی رحم ،کمی وجدان...

کمی حقیقت را میخواهم...

گفت حقیقت تویی...

از آن پس ناله ی انا الحق زدم

ولی دستان و پاهای خسته ام را با نام حق زدند

 

پیوست:یک شعر دیگه هم در ادامه مطلب گفتم اگه دوست داشتین بخونین...شرمنده که درباره فرانو ننوشتم امید به خدا به زودی مینویسم (حهحه هر چند فکر نکنم کسی علاقه ای داشته باشه)



:: برچسب‌ها: خدایا بشنو سخنانم را ,
:: بازدید از این مطلب : 562
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : 25 / 1 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پاییز

 در ادامه مطلب 



:: بازدید از این مطلب : 277
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : 22 / 1 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پاییز

 در ادامه مطلب



:: بازدید از این مطلب : 406
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : 22 / 1 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پاییز

 تازه امروز فهمیدم

                 

              ما انسانها

 

انسان نیستیم

 

                    این را مدیون تو هستم

ای جامعه ی من

             اما به من نفهماندی

که

 چه موجودی هستیم!!!

از تو ممنونم

         که موجودیت ما را پنهان میکنی

ای سَتار من...



:: بازدید از این مطلب : 427
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : 22 / 1 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پاییز

 مشروطه خواه(ورود)

دانشگاه، آزاد بود

ما فقیرشدیم

دولت رتبه پایین میخواست

ما نا امید شدیم

غیر از انتفایی

پیامی هم بود

پیام، پیامِ نور بود

ما نورانی شدیم

و از همان جا

قدم به قدم

مشروط شدیم

تا به مشروطه خواه معروف شدیم

 اتوبوس دانشگاه(در مسیر)

ساعت 5 بیدار میشود

ساعت6 ازآینه دور میشود

تا ساعت7به فکر اتو و بوس است

سیر میشود

ساعت 8دراتوبوس

تازه شروع میشود

بلند می خندد، کلاس میگذارد

حرف های گنده گنده میزند

مورد توجه قرارمیگیرد

به دانشگاه که میرسد

مثل ساعت5 میشود!!!

کلاس تمام شده دیر رسیده

باز دراتوبوس برمیگردد

وحیران است که چرا تنهاست...

 امان از دانشگاه(پایان)

نمیگزارد درس بخوانیم

به دوستان وبلاگی سری بزنیم

شعری بگوییم

سری بخارانیم...

کلاً زندگی را اشغال کرده

این دانشگاه...



:: بازدید از این مطلب : 303
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 20 / 1 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پاییز

سلام...دوستان انجمن رو بیخیال شدم کلا این مدت که نبودم یکم عوض شدم!!!

اگه کسی موضوعی برای بحث در هر مورد داره یا مطلبی داره میتونه با نام کاربری PIA و رمز عبور PIA110 وارد بشه کسایی هم که قبلا عضو بودن خیلی گلن و هنوز هستن....



:: برچسب‌ها: وبلاگ , پاییز ,
:: بازدید از این مطلب : 313
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : 20 / 1 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پاییز

 سلام به دوستان و همراهان وبلاگی من.یک اساس کشی اساسی برای تغیراتی مفید انجام دادم امیدوارم خوشتون بیاد.

هدف از این تغییرات ساختن یک انجمن هست به نام انجمن شاعران وبلاگی...شما میتونید با عضویت در این وبلاگ که در قسمت پایین صفحه قرار داره شعر یا حتی مطلبی که خودتون نوشتید رو برای ما ارسال کنید تا با اسم خودتون در معرض دید بقیه بگذاریم و در مورد شعرهای هم نظر بدیم و افکارمون رو برای همدیگه بیان کنیم.


 

 



:: بازدید از این مطلب : 320
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : 19 / 1 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پاییز

سلام دوستان سال نو مبارک امیدوارم سال خوبی داشته باشید از نظراتون ممنون.

حبیبان خدا یا همان مهمان ها نگذاشتند ما یه سری به دوستان خدا یا همان شما بزنیم...

خوب ساله نو را با مطلبی در مورد خدا شروع میکنیم که توی خونه تکونی ها پیداش کردم...تویه یه کاغذ حسمو نوشته بودم حالا پیداش کردم یه چیزایی هم بهش اضافه کردم.

مکاتبه ای با خدا:

سلام خدا حالتون خوبه سلامتین فرشته ها خوبن ما که تا کار نداشته باشیم مزاحم نمیشیم برم سرِ اصل مطلب چون میدونم حالتون خوبه، منم که شکر شما خوبم...

خدایا نمیدانم که آیا عشق گناه دارد یا عاشق شدن

میگویند عشق ما را به تو میرساند اما من از عشق میترسم

گویا مرا از تو دور کرده

شاید خودم را گول زده ام باید به دلم گوش دهم

باید به عشق و ایمان برسم

باید به خودم بر گردم شاید تو آنجا باشی و عشق هم، آنجا باشد...

خدایا به من بگو کجا هستی

یا عینک بصیرت را کجا میفروشند

نکند کفر میگویم...به بزرگواریت ببخش

خدایا اگه توانستی جوابش را با عیدی ایمیل کن...ممنون

 کاری ندارین با اجازه، خودتون نگهدارتون...

 

پیوست:ای بابا قالبه قبلیم خراب شده دیگه ساپورت نمیشه...شما به بزرگواریتون ببخشین.خوب ساله جدید با قالب جدید امیدوارم خوشتون بیاد



:: بازدید از این مطلب : 284
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 19 / 1 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پاییز

ماده همه جا را فرا گرفته

هر کی منکره، چرت گفته

 

ماده گرا شدن همه

متافیزیک، دیگه مبهمه

 

از اون موقع که داروین تکامل یافته

 یا آدم و هوا  رو خدا گذاشته

 

ماده گرایی مدلهایی داشته

خوب و بدو تو یه جیبش میزاشته

 

ماده گرایِ خوب، آخرش زن زلیله

مشکل نداره، تقدیره نرها همینه

 

ماده حرفِ اول رو می زده

با پر رویی، حتی نر رو می زده

 

ماده گرایی بد، آدمو گول میزنه

چوب خدا صدا نداره، اما میزنه

 

آهای نرا مراقب ماده ها باشین

سعی کنین «النکاه وسنتی» داشته باشین

 

فلسفه غرب همش همینه

فلسفه شرق بهترینه...

 

پیوست:انگار توی ساله جدید سَبکم خود به خود تغییر کرده...!در ضمن من قصد توهین به خانومارو نداشتما نگی نگفتی



:: بازدید از این مطلب : 293
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : 19 / 1 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پاییز

این روزها هر کسی را ببینی

حتی من، حتی تو، حتی او

از چیزی به نام صیاثت حرف میزند

میگویند کسیف است

من که دست مالیش نکردم

این روزها انگار صیاثت را رنگ کرده اند

گویا صبز شده، اما فقط رنگش تغییر کرده!!!

بویش همان است...

چیزی به نام ِ رادیو لوژی

یا ایدولوژی، یک چیزی در همین مایه ها

انگار اصلا ندارد یا تکراریست، نمیدانم

این روزها همه روشن فکر شده اند

حتی من...لامپی روی سرم گذاشتم تا کم نیاورم

فکرم را به جمجمه ام بسته ام

و آزاد در همه جا گشتم

و در خیال خود احساس آزادی کردم

گوشه ای نشستم

فکرم را باز کردم

آزاد شدم

اما رنگی نشدم

برای همین خودم را رنگ کردم

و گفتم:

بد بهتر از بدتر است

منطقم به طق طق افتاده است

من اینکار ِ نیستم

به قول ِ شاعر:

توبه کنم باز حق با شماست...

 

پیوست:برا این که به این چیزا فکر نکنین ببین انیشتین چی گفته:ازدواج تلاشی نا موفق برای تبدیل امری تصادفی به دائمی است



:: بازدید از این مطلب : 287
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : 19 / 1 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پاییز

زور میزنم همچون هالو

تا شعری بگویم چون شاملو

این شعر

سخنان آشفته ی فکرِ من است

فکری پر از خدا از عشق از زندگی...

با خودم میگویم که آیا

آیا

خدا همه جا هست؟؟؟

با دلم رفتم پای آن سرو بلند

شاید سهراب آنجا دیده باشدش

من ندیدمش

من خدا را ندیدم وبه او ایمان آوردم

با علم به خدا نرسیدم

اما با دل به آسمان هفتم رفتم

خدا را بوسیدم

اما بی ایمان باز گشتم

چون به من آموخته اند

یا عشق یا ایمان

این است شرط زندگی

گویا عشق ایمانم را گرفتِ

ای کاش مثل فروغ بودم

همان فروغ که فرخ زاد بود

و عشق را با ایمان میخواست

و با ماشینش رفت و به بهشت رسید

تا عشق را به ایمان پیوند دهد

اما من ماندم و این زندگی

که هیچ چیز ندارد...

قایقی خواهم ساخت

میفروشم به شما

و از این دنیا میروم

تا بتوانم زندگی کنم

با خدا که از من دورش کردید...

 



:: بازدید از این مطلب : 336
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 19 / 1 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پاییز

قلبم پر از احساس است

ترس

عشق

یأس

تو!

قلبم پر از احساس است

و چه کسی جز تو مرا می فهمد

به راستی چه کسی می فهمد جز تو مرا

میدانم، میدانم که

تو هم نفهمیدی مرا

قلبم پر از احساس است

احساس بی تو بودن

در این اتاق ِمجازی خود را حبس کرده ام

و هنوز هم

قلبم پر از احساس است

شاید در این تاریکی نفهمد کسی مرا

اما میدانم کسانی چون من وهم دردان ِ من هستند

که در اتاق مجازی ِ خود عشق را لمس میکنند

و با آن همچون عروسک بازی میکنند

دلهاشان را پر از احساس 

و ذهنهاشان را خالی میکنند

و شاید بفهمند درد مرا

قلبم پر از احساس است

قلبت پر از شکِ عبور از من

بشکن، بشکن این شک را

بگو به من حرفِ دلت را

آه که قلبم تیر میکشد از این احساس

در حالی که بغض گلویم را میفشارد

مینویسم تا بدانند

قلبم پر از احساس است

ای کاش این حس زبانی داشت

ومیگفت دردش را با من

قلبت...

و امان از قلبت

که شاید پر از احساس است

تو، مرا با خود آشنا کردی

و خودت گفتی آرزویت منم مرا باخود آشنا کن

من تو را به آرزویت رساندم

من همان آشنایه غریبم که در پی تو می آید

می آیم، می آیم تا بگویم هنوز

قلبم پر از احساس است

از این دنیا که همچون دل ِ خوب رویان بی وفاست

تو را یافتم

تو با دستان ِ پر عشقت

ذره ذره قلبم را پر از احساس کردی

و با شک روی قلبت پرده ای کشیدی

ولی بدان که

قلبها پر از احساسند

و با رفتن ِ دستهایی که احساس را در این قلبها ریختند

نمیمیرد این احساس نمیمیرد

 

پیوست:از دوستی که خودش میداند خواهش میکنم مطلب زیر را بخواند

 

 



:: بازدید از این مطلب : 318
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : 19 / 1 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پاییز
عشق اول فقط یک خاطره است


                                       عشق بعدی یک فاجعه است

                             

                                                                             عشق همیشه در مراجعه است 



:: بازدید از این مطلب : 292
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : 19 / 1 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پاییز

قلیان که میکشم

کسی چیزی نمیگوید

سیگار که میگیرم

انگار سگ ولگرد شده ام

همه پاک میشوند من معتاد

اخبار میگفت:

یک قلیان برابر با هفتاد نخ سیگار، ضرر دارد

دکتری سراغ ندارید که

عقل را از چشم در آورد...

 

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 299
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 19 / 1 / 1390 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد